ارتحال حضرت رسول اکرم (ص) مصیبتى بزرگ

1393/09/29
34
0
اجتماعیتمام عناوین اجتماعی
کد خبر :3317
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ارتحال حضر ت رسول اکرم (ص) مصیبتى بزرگ

در 28صفر سال یازدهم قمرى فاجعه بزرگ ارتحال پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله واقع شد. البته این روز با شهادت جانگداز سبط اكبر حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام نیز مصادف است.
\"\"
مصیبت ارتحال پیغمبر اسلام مصیبت بسیار بزرگى است؛ زیرا مصیبت درگذشت هركس به اندازه شخصیت ومقام اوست. در میان تمام آفریده هاى گذشته وآینده هیچ شخصیتى مانند رسول خدا صلى الله علیه و آله نیست وهیچ كس به مقام بى همتاى ایشان نمى رسد.
همانطور كه ایشان گوهر یكدانه وبى همتاى آفرینش است، فاجعه درگذشت ایشان نیز همانند شخصیت ایشان بى نظیر واستثنایى است.
تنها پیشوایان معصوم علیهم السلام وجود مبارك رسول خدا صلى الله علیه و آله را به درستى مى شناسند. ما هرچند بكوشیم ومطالعه كنیم چندان به شناخت حقیقت آن جناب، راه نمى بریم وهریك به قدر درك ومعلومات مان میتوانیم از شخصیت ایشان برداشت كنیم. از همین رو بزرگى فاجعه ارتحال رسول خدا صلى الله علیه و آله را فقط پیشوایان ما درك مى كنند وفهم ودرك ما از عظمت این فاجعه اندك وناتوان است.
بزرگى چنین فاجعه اى را آقا امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، حضرت بقیة اللّه الاعظم ودیگر ائمه علیهم السلام چنان كه باید وشاید درك مى كنند. براى نمونه حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه اى كه چند روز پس از شهادت پدر بزرگوارشان ایراد كردند، درباره این فاجعه بى نظیر جمله اى فرمودند كه شایان دقت وتأمل بسیار است؛ زیرا ایشان بهتر از هركسى عمق این فاجعه را درك مى كنند واز حقیقت آن آگاهند. ایشان ضمن خطبه مى فرمایند
وأُزیلت الحرمةُ عند مماتِهِ... فتلكَ واللّه النازلةُ الكبرى والمصیبةُ العظمى؛ هنگام درگذشت آن حضرت، حرمت از میان رفت وبه خدا قسم مصیبت بزرگ وفاجعه جبران ناپذیر همین است.
از بین رفتن حرمت ها
كسى كه با ادبیات نسبتاً آشنا باشد ودر این سخنِ حضرت تأمل كند درمى یابد كه این كلامِ نغزِ ایشان ژرفاى بسیار دارد. مضمون فرمایش حضرت كه هیچ كس بهتر از ایشان حقیقت این واقعه را درك نمى كند این است كه فاجعه بزرگ، شهادت رسول خدا صلى الله علیه و آله نیست. بلكه فاجعه بزرگ هتك حرمت پیغمبر خدا مى باشد.
اى كاش حضرت زهرا علیهاالسلام مى فرمودند هتك حرمت شد، اما ایشان تعبیر هتك حرمت را به كار نبرده وفرموده اند: وأُزیلت الحرمة؛ یعنى حرمت یكسره زائل شد وبه كلى از میان رفت. روشن است كه میان تعابیرى چون هتك حرمت وحرمت شكنى با از میان رفتن حرمت تفاوت وجود دارد وتعبیر دوم بدین معناست كه هیچ حرمتى برجا نماند.
آن حضرت نفرموده اند: «وأُزلیت الحرمة بعد موته»، یا «أُزیلت الحرمة لموته» بلكه از تعبیر «عند موته» استفاده كرده اند وظاهر عبارت نشان مى دهد كه «اندكى پیش از» ارتحال حضرت حرمت ایشان از میان رفت.
از سوى دیگر به جاى «أُزیلت حرمته» تعبیر «أُزیلت الحرمة» به كار رفته است ووجود این الف ولام بر سر حرمت كه ظاهرش الف ولام جنس است بدین معناست كه همه حرمت ها با شهادت آن جناب از میان رفت؛ یعنى نه فقط حرمت آن حضرت، بلكه حرمت خداى متعال، خود حضرت زهرا، حضرت امیرالمؤمنین، تمام پیامبران، نماز، روزه، بهشت، قیامت، عرش، كرسى وهمه چیزهاى محترم از میان رفت.
مسلماً چنین چیزى از مصیبت شهادت رسول خدا صلى الله علیه و آله به مراتب دشوارتر است واز همین رو حضرت زهرا علیهاالسلام سوگند یاد مى كنند كه به خدا قسم مصیبت بزرگ،ارتحال رسول خدا (ص) نیست. بلكه مصیبت كبرى وفاجعه عظمى از بین رفتن همه این حرمت هاست.

تأمل در گفتار حضرت زهرا علیهاالسلام
جا دارد در این نكته اندیشه كنیم كه چرا حضرت چنین چیزى فرموده اند.
در آن روزگار مردم نماز مى خواندند، روزه مى گرفتند، در سوگ درگذشت رسول خدا صلى الله علیه و آله چشمانشان اشكبار بود وچه بسا به شكلى حزن انگیز بر سر وسینه مى زدند و.... با این اوصاف حضرت زهرا (س) كه عصمت كبراى الهى است چرا چنین فرمودند وفاجعه بزرگ را نه ارتحال رسول خدا صلى الله علیه و آله، بلكه حرمت شكنى هایى توصیف كردند كه در آن هنگام رخ داد. آن حضرت از این سخن چه معنایى را اراده فرمودند؟
مصیبت ارتحال رسول خدا صلى الله علیه و آله به اندازه جایگاه والایشان بى نظیر وبزرگ وجبران ناپذیر است، اما حضرت زهرا علیهاالسلام شكستن حرمت ها را مصیبتى بزرگ تر وگران تر از مصیبت ارتحال آن حضرت مى داند.
حضرت زهرا علیهاالسلام در آن هنگام این مطلب را به تفصیل بازنگفتند وآن را سربسته نهادند تا آیندگان درباره آن اندیشه كنند. در آن روزگار ودر بسیارى از روزگاران نمى شد این موضوع را طرح كرد. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز به علل مختلفى چون عدم قابلیت افراد یا مساعد نبودن شرایط زمانى نمى توانستند این مطلب را به تفصیل بشكافند. اما در دنیاى امروز مى توان آن حقایق را بازگفت. مطلب مورد اشاره در صحاح سته، تفسیر فخر رازى وبسیارى از نگاشته هاى تفسیرى وتاریخى وجود دارد ومراجعه به كتاب هاى عامه وخاصه كمك بسیارى به فهم این مطلب مى كند. در دنیاى امروز وفضاى ایجاد شده، مردم جویاى سخنان نو وصحیح اند ومى توان حقایق را بازگفت.
جایگاه اجتماعى پیغمبر صلى الله علیه و آله
رسول خدا صلى الله علیه و آله پیش از ماجراى اسلام ومبعوث شدن به رسالت، تنها كسى در شبه جزیره بودند كه دوست ودشمن به صداقت، درستى، وامانتدارى ایشان گواهى مى دادند تا جایى كه ایشان را «الصادق الأمین».لقب داده بودند. پس از ظهور اسلام نیز آن جناب در میان مسلمانان البته به استثناى عده اى محدود فوق العاده محترم بودند واز جایگاه والایى برخوردار بودند. ایشان به قدرى در میان مردم مورد احترام بودند كه وقتى در مناسك حج سر مبارك خود را مى تراشیدند، مردم دور ایشان حلقه مى زدند وموهاى ایشان را براى تبرك مى بردند ودر این كار از همدیگر پیشى مى گرفتند. آنان چنان به ایشان عقیده وعلاقه داشتند كه وقتى آن جناب وضو مى ساختند، براى تبرك جستن به قطرات باقى مانده از وضوى ایشان رقابت مى كردند وآن را به خانواده هاى خود وبیماران براى استشفا مى دادند. درباره آن حضرت آورده اند كه:
إذا أمرهم ابتدروا أمره وإذا توضأ كادوا یقتتلون على وضوئه وإذا تكلموا خفضوا أصواتهم عنده وما یحدّون إلیه النظر تعظیماً له؛ وقتى آنان را به كارى مى خواند، در انجام دادن آن بر همدیگر سبقت مى گرفتند وآن گاه كه وضو مى ساخت براى تبرك جستن به باقى مانده وضوى او چنان از هم پیشى مى گرفتند كه نزدیك بود همدیگر را بكشند وهرگاه در حضور او سخن مى گفتند، آهسته سخن مى گفتند وبه احترام او هیچ گاه خیره خیره بدو نمى نگریستند.
حتى كسانى كه بارها چنین كرده بودند، هربار آن حضرت مشغول وضوگرفتن مى شدند، همچنان براى گرفتن بقایاى وضو آن حضرت از دیگران پیشى مى گرفتند وبراى چندمین بار این كار را انجام مى دادند. این مطلب نشان از جایگاه بى نظیر آن حضرت در دل وجان مردم دارد.
در اثبات جایگاه اجتماعى رسول خدا صلى الله علیه و آله هیچ چیز بهتر از زبان گویاى خدا، حضرت امیرمو?نان على علیه السلام نیست؛ زیرا هیچ كس بهتر از ایشان پیغمبر را نمى شناسد.
در روایت آمده است كه رسول خدا صلى الله علیه و آله به حضرت امیرالمو?نین علیه السلام فرمودند:
یا علی ما عَرَفَ اللّه إلا أنا وأنت ولا عرفنی إلا اللّه وأنت ولا عَرَفَكَ إلا اللّه وأنا؛ یا على، هیچ كس جز من وتو خدا را نشناخت وهیچ كس جز خدا وتو مرا نشناخت وجز خدا ومن كسى تو را نشناخت.
هرچند حضرت امیرمو?نان على علیه السلام از آدم ونوح وابراهیم وعیسى وموسى ودیگر پیامبران برتر بودند، ولى هنگامى كه از حضرت سوا?ل مى شود آیا شما پیامبر هستید مى فرماید:
ویلك أنا عبد من عبید محمد؛[6] واى بر تو من بنده اى از بندگان محمدم.
در حقیقت حضرت امیرالمو?نین علیه السلام كه پیغمبر شناسند وخود از همه پیغمبران برترند، در معرفى حضرت ختمى مرتبت مى گویند كه تنها یكى از مریدان وپیروان آن جناب مى باشد واین نشان از مقام والاى حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله دارد.
از بین رفتن حرمت رسول خدا صلى الله علیه و آله
اما این حرمت والاى رسول خدا صلى الله علیه و آله پیش ازارتحال ایشان هتك شد وشكست. اما كاش فقط هتك مى شد ومى شكست؛ بلكه یكسره پایمال شد واز میان رفت. این اتفاق زمانى افتاد كه عده اى گفتند:
إنَّ الرجلَ لَيَهجُر؛ این مرد [العیاذ باللّه] هذیان مى گوید....
غلبه الوَجَع؛ درد بر او چیره شده است.
(كنایه از این كه هوشیارى خود را از دست داده ونمى فهمد چه مى گوید).
این ماجرا در كتاب هاى مهم اهل سنت از جمله صحاح آمده وبه رغم تفاوت در نقل جزئیات، اصل آن متواتر است .
اگر بنا باشد شخصیت بى مانندى چون رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله كه اشرف اولین وآخرین است چنین سرانجامى داشته باشد واین گونه مورد اهانت قرار گیرد، تكلیف باقى مقدسات معلوم است.
حرمت شناسى ووفادارى نسبت به رسول خدا (ص)
آنچه گفتیم مربوط به گذشته است. البته آثار گذشته هنوز باقى است وهنوز دنباله رُوان باطل مشغول فعالیت وتبلیغات منفى وخام كردن جوانان ساده دل وپراكندن امواج خشونت و... هستند. اما وظیفه كنونى ما چیست؟
چگونه نسبت به رسول خدا (ص)حرمت شناس وحق گزار باشیم؟
یكى از وظایف ما در قبال رسول خدا صلى الله علیه و آله گسترش فرهنگ اهل بیت علیهم السلام از طریق ایجاد رسانه هاى گروهى، ایستگاه هاى رادیویى، ماهواره ها ونشریات و... است. علاوه بر آن شایسته است كه با برگزارى مجالس اهل بیت علیهم السلام وروضه هاى خانگى چراغ امام حسین علیه السلام را در خانه هاى خود روشن نگاه داریم. هركس در حد خود وامكانات خود مى تواند با این كار در نشر فرهنگ حسینى گام بردارد وبا متبرك كردن خانه اش، خیر وبركت دنیا وآخرت را بخرد.
وظیفه دیگر ما این است كه اخلاق خود را با اخلاق پیامبر هماهنگ كنیم. قرآن مجید آن حضرت را اسوه والگوى ما معرفى كرده است وهمان طور كه مى دانیم آن حضرت مظهر صفات والا وكمالات اخلاقى اند. شایسته است كه هركدام از ما تصمیم بگیریم از همین لحظه آن حضرت را مقتداى خود قرار دهیم وبا همگان وحتى كسانى كه رفتار مناسبى با ما ندارند با خوش اخلاقى برخورد كنیم؛ زیرا خود آن جناب چنین بودند وبا دشمنان وكسانى كه ایشان را آزار مى دادند، مهربانانه رفتار مى فرمودند واز خطاهایشان درمى گذشتند.
پیامدهاى رحلت از لسان مبارک حضرت زهرا (س)
پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (ص) از نگاه تنها یادگارش، حضرت فاطمه سلام الله علیها.،  او كه بضعة الرسول است . و به تعبیر امام على (ع) بقیة النبوة . است و به اعتراف دیگران، خیرة النساء و ابنة خیر الانبیاء، صادقة فی قولك، سابقة فی وفور عقلك است.
او كه خلیفه اول در جمع مردم مدینه درباره‏اش چنین گفته است: انت معدن الحكمة و موطن الهدى و الرحمة و ركن الدین و عین الحجة است.
و حتى عایشه نیز گفته است: « ما رایت احدا كان اصدق لهجة من فاطمة الا ان یكون الذی ولدها. » .
او كه هم مردمان مكه و مدینه را دیده و هم شاهد حیات پیامبر اكرم (ص) بوده و هم در كنار پیامبر و حضرت امیر(ع) حوادث ریز و درشت عصر نبوت و روزهاى بعد از رحلت و حوادث تلخ و دردناك آن ایام كوتاه را به دقت زیر نظر داشته است . آرى او مى‏تواند پیامدهاى تاسف بار رحلت پیامبر (ص)را خوب بیان كند . در اینجا به مواردى از آنها مى‏پردازیم:
آن حضرت در خطبه فدكیه  و خطبه‏اى كه بعدا در جمع زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند  ایراد فرموده‏اند، پیامدهاى رحلت پیامبر را بیان مى‏كنند از جمله آنها عبارتند از
.
1 - ایجاد ضعف و سستى در میان مردم .
استومع وهنه « یا وهیه.‏»
حضرت در خطبه‏اى كه در حضور زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذكر دادند و با تاسف فرمودند:
«فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة  ؛ چه زشت است ‏سستى و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و كوشش .»
2 - تفرقه و اختلاف به وجود آمد .
«استنهر فتقه وانفتق رتقه  ؛ تشتت و پراكندگى گسترش یافت . و وحدت و همدلى از هم گسست.»
استنهر از نهر به معناى وسعت و زیادى است، فتق به معناى جدایى و پاره پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنى شكافتن و رتق هم به معناى همبستگى و اتحاد است .
در قرآن كریم نیز آمده است كه: «ان السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما  ؛ (آیا كافران ندیدند) كه آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یكدیگر باز كردیم».
3 -امید و آرزوهاى مسلمانان به ناامیدى تبدیل شد.
آنان كه به پیامبر اكرم (ص) و احكام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش كرده بودند از نعمت دین الهى و حكومت اسلامى بهره ‏مند گشته بودند. اكنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت .
«واكدت الامال‏.»
4 - به حریم پیامبر بى ‏حرمتى شد .
«اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته»ـ؛ هنوز جسد مبارك پیامبر بر زمین است. در اجتماع سقیفه  بدون نظرخواهى از خاندان پیامبر به تعیین جانشین براى آن حضرت مى‏پردازند. و حق اهل بیت‏ حضرتش را ضایع مى‏كنند .
چنانكه حضرت على(ع) مى‏فرماید:\" فوالله ما كان یلقى فى روعى، ولا یخطر ببالى ان العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته ولا انهم منحوه عنی من بعده\"  ؛ به خدا سوگند نه در فكرم مى‏گذشت و نه در خاطرم مى‏آمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بگرداند. یا مرا پس از وى از عهده دار شدن حكومت‏ باز دارند».
و حتى در لحظات واپسین عمر حضرت و هنگام رحلت ایشان، هنگامى كه قلم و لوحى طلب فرمودند به آن حضرت بى‏ حرمتى كردند و نداى \" فانه یهجر\" سر دادند.
و مدتى هم از رحلت ‏حضرت نگذشت كه به در خانه تنها یادگارش آمدند و چه بى ‏حرمتی ها كه نكردند. چنانكه حضرت زهرا فرمود: یا ابتاه یا رسول الله هكذا كان یفعل بحبیبتك وابنتك ... .
یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدك من ابن الخطاب وابن ابى قحافة  ؛ بابا اى رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابى قحافه چه بر سر ما آمد
5 - خط نفاق و دورویى آشكار شد .
«ظهر فیكم حسكة النفاق.‏»
حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه، با كنایه زیبایى به این نفاق افكنى پرداخته است و فرموده است:
«تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فى الخمر والضراء و نصبر منكم على مثل حز المدى، و وخز السنان فى الحبشاء  ؛  شیر را اندك اندك با آب ممزوج نمودید و به بهانه این كه آب مى‏نوشید، شیر را خوردید. كنایه از نفاق است كه تظاهر به عملى مى‏شود كه در واقع خلاف آن است  و براى نابودى اهل بیت او در پشت تپه‏ها و درختان كمین كردید . و ما بر این رفتار شما كه مانند بریدن كارد و فرو بردن نیزه در شكم، دردآور و كشنده است صبر مى‏كنیم.
6 - دین و معنویت كم رنگ شد .
«و سمل جلباب الدین.‏»
«جلباب‏» چادر یا عبایى كه بدن انسان را مى‏پوشاند، حضرت زهرا (س) تعبیر به جلباب دین فرموده . چون دین نیز تمام زوایاى زندگى فردى و اجتماعى انسان را در بر مى‏گیرد، همانگونه كه چادر و عباء تمام بدن انسان را در بر مى‏گیرد.
و در عبارتى دیگر فرموده‏اند: «... اطفاء انوار الدین الجلى و اهمال سنن النبى الصفى  ؛ به خاموش كردن انوار درخشان دین و بى‏اهمیت كردن و مهمل گذاردن سنت‏هاى پیامبر برگزیده خدا همت گماردید. »
7 - مردم دچار بى‏تفاوتى شدند .
حضرت خطاب به انصار كه با جان و مال پیامبر را كمك كرده بودند چنین فرمودند:
«یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی و السنة عن ظلامتى  ؛ اى گروه جوانمرد، اى بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستى و ضعف شما در حق من و تغافل و بى‏تفاوتى و خواب آلودگى درمورد دادخواهى من، چیست؟».
8 - مردم پیمان شكنى كردند .
فرمودند:« فانى حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نكصتم بعد الاقدام ؛ پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشكار كردن عقیده پنهان كارى مى‏كنید و بعد از آن پیشگامى و روى آوردن به عقب برگشته پشت نموده‏اید».
حضرت زهرا سلام الله علیها، در این فراز به حادثه غدیر اشاره مى‏كند كه پیامبر اكرم (ص) آن را براى مردم بیان فرمود و به آنها اعلام كرد و آنان نیز با على (ع)بیعت كردند . اما اكنون بیعت‏ خود را شكستند .
9 - مردم دچار وسوسه‏هاى شیطانى شدند .
«تستجیبون لهتاف الشیطان الغوى ؛ به شیطان گمراه كننده پاسخ مثبت دادید.»
و در جاى دیگر از خطبه فرموده‏اند:« اطلع الشیطان راسه من مغزره هاتفا بكم فالفاكم لدعوته مستجیبین  ؛ شیطان سر خود را از مخفی گاه به در آورد. شما را فراخواند، دید كه پاسخگوى دعوت باطل او هستید... . »
«مغزر» یعنى مخفى گاه . در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت تشبیه شده است. چون آن هم وقتى دشمن را مى‏بیند، سرش را در لاك خود فرو مى‏برد. اما وقتى كه محیط را بدون خطر احساس كرد، سر خود را بیرون مى‏آورد. شیطان نیز تا وقتى كه پیامبراكرم (ص)زنده بودند، سرش را در لاك خود فرو برده بود و جرات نمى‏كرد خود را نشان دهد . ولى بعد از آن سرش را بیرون آورد و به تحریك مردم پرداخت.
10 - شتاب در شنیدن حرف هاى بیهوده و بى‏اساس .
«معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر  ؛ اى گروه مردم كه به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب مى‏كنید، و كردار زشت زیانبار را نادیده مى‏گیرید.»
11 - نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت .
در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود:
«اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا مل‏ء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا ؛ به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار كشید تا كى مرض فساد پیكر جامعه اسلامى را از پاى درآورد كه پس از این از پستان شتر به جاى شیر خون بدوشید و زهرى كه به سرعت هلاك كننده است».
12 - فرصت طلبان به سر كار آمدند.
حضرت سلام الله علیها در فرازهایى از خطبه فدكیه به گروه هاى فرصت طلب كه منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت ‏بهره برند پرداخته است . و ویژگى‏هاى آنها را نیز بیان فرموده است که ما در این جا به همین مقدار اکتفا می کنبیم .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
‌ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشتها
1 - بحارالانوار، ج2 ،5 ، 19،29 .2 - تأویل الایات الظاهرة، ص145.
3 - كافى، ج1، ص89، ح5. 4 - القصاص فی دار الدنیا احب الی من القصاص فی دار الاخرة.
5 - مناقب آل ابیطالب ج1، ص164 .


;
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید
کد امنیتی
ذره بین

هیچ نظری برای این خبر ثبت نشده است

با ثبت نظر خود اولین نفری باشید که برای این خبر نظر ثبت کرده است.