روایتی از اولین روز های انقلاب در آران و بیدگل
صبح روز 15 خرداد سال 42 با صدای شیپور از خانه بیرون زدم.
صدا از طرف حسینیه دربریگ بیدگل می آمد.به طرف صدا حرکت کردم.
به کوچه عصارها که رسیدم مرحوم میرزا عبدالباقی مصباحی را دیدم و گفتم: آقا، امروز روزِ چهاردهم محرم است. امروز که هیأت نداریم پس چرا شیپور میزنند؟!
گفت: دیشب ساواک آقای خمینی را دستگیر کرده است
تا این خبر را شنیدم سریع به طرف حسینیه دربریگ حرکت کردم و دیدم مردم هم به دنبال صدا به طرف حسینیه در حرکت اند.
وارد میدان دربریگ که شدم حسینعلی فخری را دیدم که روی سقف حسینیه ایستاده و هنوز هم شیپور میزد
با صدای بلند و اشاره دست بهش گفتم: چرا شیپور میزنی؟
گفت: دیشب ماموران ساواک آقای خمینی را دستگیر کردند، شیپور میزنم تا مردم جمع بشوند و برای اعتراض به دستگیری ایشان راهپیمایی کنیم.
من سریع به طرف کوچه خودمون برگشتم و همسایه ها را با خبر کردم و با هم بطرف حسینیه حرکت کردیم
جمعیت زیادی جمع شده بود، راهپیمایی شروع شد و مردم به طرف کاشان حرکت کردند.
راوی مرحوم حاج بابا لطف الله مصنوعی
منبع :صفحه 52کتاب عمو حسین .
زندگی نامه شهید حسین علی فخری .
شادی روحشان فاتحه و صلوات
;هیچ نظری برای این خبر ثبت نشده است
با ثبت نظر خود اولین نفری باشید که برای این خبر نظر ثبت کرده است.