به گزارش آران‌وبیدگل نیوز، متن زیر، نامه سرگشاده یک آران‌وبیدگلی است در پاسخ به اظهارات اخیر، هاشمی طاهری، رئیس شورای اصولگرایان و عضو شورای شهر کاشان، در مورد عدم نیاز اختصاص نماینده مستقل به شهرستان آران‌وبیدگل، که در ادامه بدون هیچ دخل و تصرفی می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای هاشمی طاهری
عضو محترم شورای اسلامی شهر کاشان
سلام علیکم
ضمن قبولی عزاداری‌هایتان در ایام حزین شهادت بزرگ بانوی اسلام حضرت زهرا(س) و پیرو افاضات جناب‌عالی در خصوص عدم اختصاص نماینده مستقل به شهرستان دارالشهدای آران و بیدگل مطالبی بیان می‌گردد که خواندن آنها به جهت تکریم مدال پرافتخار جانبازیتان که بر سینه زده اید شدیدا و اکیدا توصیه می‌گردد:

1- جناب آقای هاشمی طاهری، آیا تا بحال شخص جناب‌عالی به فکر نشسته‌اید که چرا مناطق و شهرهای اطراف کاشان طی پنجاه سال گذشته تا سرحد جان تلاش کرده‌اند تا از شهر 7500 ساله کاشان جدا شوند؟! شهری که مانند تکه‌ای یخ در مقابل آفتاب سوزان تمامیت خواهی بزرگانش روز به روز کوچکتر و کوچک‌تر می شود تا بدان‌جا که عملکرد همان بزرگانش (که جنابعالی آنها را حتی قیم شهرهای مجاور خوانده اید) از این تمدن باشکوه تنها شهر کوچکی ساخته است که به لحاظ جغرافیایی از چهار طرف محصور بوده و امکان توسعه فیزیکی از آن سلب شده است! تک تک شهرهای اطرافش از آن فراریند، چون برای آنها مادری نکرده است و هرچه از امکانات دولتی و غیر دولتی بوده خود به تنهایی بلعیده است و شهرهای اطرافش که روزی چون فرزندانی خود را زیر چتر حمایت مادر می پنداشته‌اند امروز سرخورده و محزون تنها راه نجات و حیات خود را درجدایی دیده اند! حال براستی به نظر جنابعالی بزرگانی که چنین تمدن 7000 ساله‌ای را به چنین روزی انداخته‌اند که برای استان شدنش محتاج به حمایت شهرهای کوچک چندهزارنفری چون اردستان و دلیجان و... در اطراف خود شده است، لیاقت تصمیم گیری در مورد تخصیص نماینده مجلس به شهرستان آران و بیدگل را دارند؟ آیا اساسا چنین بزرگانی شایستگی اداره یک استان تازه تاسیس را خواهند داشت؟!! هرچند نگارنده بر بزرگی چنین بزرگانی تشکیک ننموده و احترام‌شان را حسب وظیفه دینی واجب می‌داند اما عملکرد گذشته و حالشان را به شدت نقد می کند. پس جناب هاشمی طاهری عزیز و گرانقدر، چشم‌تان را بر بی عدالتی و تمامیت خواهی بزرگانتان در تخصیص بودجه و امکانات طی سالهای گذشته نبندید و به مردم آران و بیدگل حق بدهید که علیرغم فتنه خناسان، هم اکنون دست در دست یکدیگر فشرده، قویتر از انتخابات سال 90 متحد شده و تا پای جان در جهت تحقق اخذ نمایندگی مستقل تلاش نمایند.

2- برادر جانباز و سرافراز جناب آقای هاشمی طاهری، شما که سالها از عمر و جوانی خود را در راه دفاع از این مردم و کشور تقدیم نموده اید و به تأسی از ارباب با وفای دشت کربلا دستی در راه تداوم دین تقدیم حضرت حق نموده‌اید انتظار نمی‌رود که با سخنان خود دل صدها پدر و مادر شهید وجانباز را و مردم شهرستانی را که در ایثارگری رتبه یک کشوری دارند چنین با سخنان زهرآگین‌تان خون کنید! این است رسم قدردانی از مردمانی که هشت سال جگرگوشه‌هایشان را برای دفاع از کیان این مملکت و دفاع از بزرگی همان بزرگان‌تان که همه بزرگیشان مرهون خون ایشان است به جبهه فرستادند و در مقابل، تن پاره‌پاره‌شان را برای پدر و مادر به ارمغان برگرداندند و برخی حتی دریغ از همین تن پاره‌پاره!؟ باور بفرمایید سخنان‌تان عین رسم ناسپاسی است و انسان می‌ماند که برادران بزرگواری همچون جناب‌عالی در پیشگاه خداوند کریم چگونه توجیهی برای سخنان بی گز و پیمان خود خواهند یافت؟ آنجا که پرده‌ها فرو افتد.

3- جناب آقای هاشمی طاهری، خیرخواهانه به شما نصیحت می‌نماید فریب قیل و قال چندروزه دوران مسوولیت را نخورید و متاع دنیا و چندروز بیشتر نشستن بر کرسی صدارت را به لقایش ببخشید و سخنانی بر زبان نرانید که خدای ناکرده مردم کوی و برزن در هر دو شهر را که در کسب و کار و زندگی سال‌هاست که درهم تنیده‌اند و با آرامش به یکدیگر خیر و منفعت می‌رسانند، در مقابل یکدیگر قرار دهد که این عین فتنه‌گریست و این کلام صریح خداوند منان است که \"الفتنه اشد من القتل\".

آرزوی صحت و سلامت برای شما عزیز جانباز نموده تندی سخن بر من ببخشایید که جز حق نراندم و جز حق نخواهم...