بوسیدن روی ماه پهلوانی عالم

1395/12/20
45
0
اجتماعیتمام عناوین اجتماعی
کد خبر :2585
آران و بیدگل نیوز، از راه می‌رسد کودکی که مرتبه‌اش اعلی و نامش علی است و از آنجا که تکیه دارد همه‌ی مردی دنیا به علی؛ چند زمانی است میلاد مبارکش را روز پدر نام نهاده‌اند.

\"\"

 بازار بوسیدن روی ماه پدران و پیشکش هدیه‌های ناقابل در مقابل دریای جود و سخاوتشان داغ است. اما از آنجا که دمادم آفت در کمین جان آدمی است، در دنیای مجازی پیام‌هایی حاکی از تمسخر هدایای روز پدر و همسر به وفور یافت می‌شود و مباد که منشأ خندیدن آدمیان، عبث باشد.

هرچند مرام علی (ع) رأفت و عطوفت است و کلامش، مهربانی و لطف؛ اما چشمپوشی از این آفت جانسوز که نسل جوان ما را مورد هجمه قرار می‌دهد و شأن و منزلت پدر را خدشه‌دار می کند وظیفه‌ی ماست.

چه نیکوست در این عید بزرگ، مردمانی را به عالم معرفی کنیم که در شهرمان نفس می‌کشند و جام عشق الله از دست علی (ع) گرفته‌اند و گمنامی از او به ارث برده‌اند.

مردانی که به گرفتن دست تهی‌دستان شهیرند و پا جای پای مولای مظلومان گذارده‌اند.

\"بوسیدن

استاد محمد عظیم‌زاده بیدگلی؛ فرزند ارباب احمد و از نوادگان حاج عبدالعظیم بیدگلی یکی از آن‌هاست. استاد عظیمی در سال 1308 در محله‌ی توی ده بیدگل در خانواده‌ای که نسب آنها به بزرگان و علما می‌رسد متولد و بعدها میراث‌دار کتاب‌هایی ازآنها شد که در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی (ره) محفوظ است.
او پهلوان و شاعر خطه‌ی کویر است. مردی که کباده و میل‌های سنگین  و تخته‌ی شنا، کنار کتاب‌های شعرش چیده شده بود و از ورزشکاران صاحب‌زنگ و به نام ورزش باستانی منطقه آران و بیدگل و کاشان بود. به احترام منش و شخصیت برجسته‌اش در میان ورزشکاران لقب «پهلوانی» گرفت. در خاطراتش از پرتاب دو هزار میل می‌گفت و آماده بود به کسی که بتواند این کار را دوباره انجام دهد، جایزه‌ای نفیس دهد و از لبخندش معلوم بود کار بسیار سختی است.
استاد عظیمی لحظه لحظه‌ی عمر 77 ساله اش، پهلوانی را به شعر تنید و شعرش پهلوانیش را معطر کرد و جز این، با علم نجوم نیز آشنایی داشت.
سرانجام این استاد بزرگوار در ?? سالگی در تاریخ ?? تیرماه ?? پس از تحمل دوره‌ای بیماری، جان به جان آفرین تسلیم کرد و در امامزاده حسین (ع) بیدگل به خاک سپرده شد.

\"بوسیدن

بزرگمرد دیگری که از کودکی بسیار قوی بنیه اما بی‌آزار بود و با مناعت طبعی مثال‌زدنی روزگار می‌گذراند پهلوان محمدعلی شکری ستوده آرانی معروف به پهلوان شکرریز است که در پنجم اسفندماه 1309 هجری شمسی در محله‌ی چهارسوق دیده به جهان گشود. مؤذن هشتاد ساله‌ای که عطر اذان را در فضای مسجد می‌پراکند و بانگ اذانش حتی در ایام بیماری، در ایوان منزلش تعطیل نشد.

جوانمردی باستانی‌کار که در گوشه ی منزل خود، گود زورخانه ای تأسیس کرد و همیشه‌ی خدا اشعار حماسی ورد زبانش بود. آرزوی اولش؛ رسیدن عیاری از این دیار به پهلوانانی بود که میسر شد و آرزوی دیگرش؛ اختیارکردن همسری از طایفه‌ی پهلوانان بود که این خواسته نیز برآورده شد.
 چندین سال است که بانوسلمانی؛ همسر پهلوان، قاری توانمند قرآن و برگزارکننده‌ی جلسات قرائت قرآن؛ به دیار باقی شتافته اند.
شغل اصلی پهلوان، شستن فرش بود که به آن افتخار می‌کرد. اعتقاد عجیبش به علمدار دشت کربلا حضرت اباالفضل العباس (ع) بارها و بارها وی را از بلایا و بیماری‌ها نجات داد و به قول خودش، این عقیده را از پدر بزرگوارش علی‌عباس شکرریز به ارث برده است.
هنوز بعد از چندین سال خانه نشینی، اهالی خون‌گرم آران‌بیدگل و نوش آباد برای عیادت و احوالپرسی ایشان اهتمام ویژه ای دارند.

سلامتی ایشان را از درگاه خداوند منان خواستاریم.

و مگر در حین تبریک روزهای بزرگ، نمی‌گوییم هر روز، روزتوست؟
و مگر امروز و هر روز متعلق به زنان و مردانی نیست که ریشه در آسمان دارند و پای در زمین؟
و مگر امروز و هر روز تعلق ندارد به آنانی که در سایه‌ی گمنامی، روزگار می گذرانند اما نامشان ورد زبان عرشیان است تا فرشیان؟
پس امروز و هر روز، کودکانمان را با چنین مردان و زنان بزرگی از تبار خوبان بهتر و نیکوتر آشناکنیم که رسالت انسانیت ما چنین است.
آنها که هرگز مجلسی درخور شأن و منزلتشان، برگزار نشد.

مردان بزرگوار میهنم!
پدران زحمت کش سرزمینم!
روز و روزگارتان مبارک و خوش باد!

*فهیمه مسیبی
;
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید
کد امنیتی
ذره بین

هیچ نظری برای این خبر ثبت نشده است

با ثبت نظر خود اولین نفری باشید که برای این خبر نظر ثبت کرده است.