سر تیتر جدید ترین اخبار امروز :
صعود گروه کوهنوردی شهرستان آران وبیدگل به قله کرکس
1393/11/25
60
0
اجتماعیتمام عناوین اجتماعی
کد خبر :3260
حدودا از اوایل بهمن ماه بود که برنامه صعود زمستانی به قله کرکس به مناسبت 22 بهمن و همچنین یادواره 5 تن از جان باختگان کرکس برای تاریخ 21 و 22 بهمن ماه 1393 توسط اعضا چیده شد.
پس از هماهنگی بین اعضا آقایان روح الله سلیمانی، یوسف دانه گردی، معین وفا، علی دشتبان زاده و مصطفی محمد علیزاده اعلام آمادگی کردند و تیم 5 نفره به یاد 5 تن از جان باختگان آمادگی خود را اعلام کرد.
بعد از مشخص شدن اعضای تیم روح الله سلیمانی یکی از کوهنوردان با سابقه به عنوان سرپرست گروه انتخاب شد و هماهنگی های لازم را با هیات کوهنوردی شهرستان آران و بیدگل و همچنین مسؤل پناهگاه کوه کرکس را انجام داد و همچنین وسایل مورد نیاز اعضا برای صعود زمستانه را به اعضا اعلام کرد و آب و هوای صعود را بررسی نمود و بعضی از وسایل مورد نیاز اعضا را تهیه نمود.
با توجه به بررسی های صورت گرفته در مورد آب و هوا از معتبرترین سایت های هوا شناسی هوا نیمه ابری پیش بینی شده بود. صبح ساعت 8 تیم از آران و بیدگل به سمت نطنز به راه افتاد و حدودا ساعت 10 صبح به دهکده رایان ( مسیر صعود به قله کرکس) رسید. پس از آماده کردن وسایل و تجهیزات برنامه صعود زمستانی استارت خورد و حدودا ساعت 12 یک استراحت میان راه و بعد از آن ادامه صعود و با توجه به برنامه ریزی در روز اول رسیدن به پناهگاه ادامه پیدا کرد. حدودا ساعت 3 به پناهگاه رسیدیم.
پس از خوردن ناهار استراحت کردیم. حدودا ساعت 9 شب بود که برای صرف شام دور هم جمع شدیم و آقای ابراهیمی مسؤل پناهگاه نیز با ما همسفره شدند. و پس از آن یک گپ و گفت دوستانه بین اعضا تیم ساعتی از زمان را به خاطره ای زیبا و تکرار نشدنی تبدیل نمود. ساعت 12 سه شنبه شب بود که استراحت شبانه و یک خواب دلچسب در پناهگاه کرکس صورت گرفت.
صبح روز چهارشنبه ساعت 6:30 بود که از خواب شبانه بیدارشدیم و پس از صرف صبحانه یکی از سخت ترین صعود های زمستانی در هوای نسبتا مه الود و کمی باد شروع شد. ساعت 8 صبح روز چهارشنبه 22 بهمن ماه 1393 بود که اعضا لوازم و تجهیزات مورد نیاز خود را برداشته و کاملا مجهز صعود را به سرپرستی روح الله سلیمانی و با همراهی اعضای تیم آقایان معین وفا، یوسف دانه گردی، مصطفی محمد علیزاده و علی دشتبان زاده شروع شد.
پس از گذر از دره های اولیه و گذر از کنار تابلوهای راهنما که توسط گروه کوهنوردی مخابرات استان اصفهان زده شده بود به آخرین تابلو که نشان دهنده مسیر زمستانه و تابستانه بود رسیدیم و حرکت به سمت قله کرکس را از طرف مسیر زمستانه ادامه دادیم.
هوا بسیار مه آلود و طوفانی بود ولی مشکلی برای صعود ما نبود زیرا مجهز به یخ شکن و البسه گرم و ... بودیم. ساعت 11 بود که به قله رسیدیم ولی به علت باد شدید و مه بسیارغلیظ قادر به برگشت از مسیر رفت خود نبودیم و همچنین از ترس نزدیک شدن به دره های اوره و طامه که از خطرناکترین مسیرها و محل جان باختن 5 تن از کوهنوردان کاشانی و خیلی از کوهنوردان دیگر بود، مسیر خود را به سمت چپ تغییر دادیم و با توجه به شرایط جوی بد راه را گم کردیم ولی تجربه سرپرست تیم خیلی به ما کمک کرد زیرا عده ای ماندن تا صاف شدن هوا را پیشنهاد کردند که سرپرست آن را رد نمود و به علت سرمای شدید و یخ زدگی و فوت راه خود را ادامه دادیم. منتها تمام فکر ما این بود که از دره طامه فاصله بگیریم تا در هوای مه آلود و طوفانی اسیر پرت شدن به دره یا بهمن نشویم.
برای تغذیه و تجدید قوا چند دقیقه ای را استراحت کردیم و در همین حین سرپرست تیم آقای روح الله سلیمانی سعی کرد با مدیر کمپ کرکس تماس برقرار کند و شرایط را گزارش کند که آنتن گوشی مقدر نبود.
پس از تغذیه و تجدید قوا گروه به راه خود ادامه داد و پس از طی کوهنوردی بسیار سخت صدای دریافت پیام یکی از گوشی های همنوردان صدای امید بود که نشان دهنده وجود آنتن همراه بود و در همان لحظه آقای سلیمانی با مسؤل کمپ آقای آرمین تماس گرفت و شرایط را توضیح داد و اعلام کرد تمام اعضا صحیح و سالم هستند. و راهنمایی خواست و اعلام کرد هیچ مشکلی نیست فقط رییس هیات کوهنوردی آران و بیدگل را در جریان ماجرا قرار دهید.
راهنمایی آقای آرمین به سرپرست این بود که گوشی همراه فقط در طرف روستای بیدهند در دامنه کرکس آنتن می دهد و این نشان دهنده این است که ما در سمت روستای بیدهند هستیم و این تقریبا بهترین پیامی بود که به ما داده شد زیرا یک ساعتی بود که روحیه اعضا بسیار خراب بود و همه میدانستند که مرگ در چند قدمی است. و احتمال زنده ماندن خیلی کم است. زیرا سرما و مه و طوفان شدید و همچنین دره های عمیق و گم کردن مسیر روزنه ی امیدی نگذاشته بود. سرپرست به علت تجربه زیاد و از نزدیک دیدن ماجراهای اینچنینی بسیار نگران بود ولی همیشه گفته اند در نا امیدی بسی امید است.
دو نفر از اعضای تیم آقایان علی دشتبان زاده و یوسف دانه گردی شروع کردند به روحیه دادن به تیم که آقای یوسف دانه گردی بیشترین روحیه را به تیم و سرپرست داد. در همان لحظه چند قدم کوهنوردی آقای دشتبان زاده از بین مه روستایی را دید و گروه را خبر دار کرد و این بهترین خبر بود. در آن شرایط به سمت روستا که روستای بیدهند بود حرکت کردیم.
به مسیر ادامه دادیم که با توجه به یخ زدگی برف و مسیرهای بسیار بد در کنار دره های عمیق یک بار آقای یوسف دانه گردی سر خورد که خوشبختانه توانست با استفاده از یخ شکن و عصای خود جان خود را نجات دهد و از پرت شدن به دره ای عمیق جلوگیری کند و در دفعه دوم آقای مصطفی علیزاده سر خورد و او هم در چند قدمی دره ای عمیق توانست خود را به صخره ای مهار کند . این لحظات و صحنه ها واقعا سخت و تاثیر بدی بر روحیه ما می گذاشت.
بعد از گذر از آن مسیر سخت تلفن آقای سلیمانی زنگ خورد که اولین تماس بعد از 2 ساعت اعلام گم شدن و روحیه بسیار خراب و همچنین خستگی اعضا بود که تماس گیرنده رییس هلال احمر نطنز بود که با لحن بسیار تند گفت که 3 تیم نجات به کوهستان کرکس برای ما فرستاده و کلی بحث دیگر و تهدید از طرف رییس هلال احمر نطنز برای منحل نمودن هیات کوهنوردی آران و بیدگل و ..... که البته لازم به ذکر است که تماما ادعاهای آن شخص بعد از تحقیقات مشخص شد که کذب محض بوده است . این تماس روحیه مان را دوباره خراب کرد. تماس های بعدی تماس های خانواده اعضای تیم بود که جویای احوال بودند که اعلام کردیم در سلامت کامل هستیم.در حال حرکت به سمت روستای بیدهند بودیم که ریاست محترم اورژانس نطنز تماس گرفتند و با لحنی آرام و خوش جویای احوال و سلامتی و اوضاع جسمانی اعضا شدند.
پس از عبور از دامنه های پر شیب و برفی به سمت روستای بیدهند وارد دره شدیم که آب چشمه ای از کوه به سمت روستای بیدهند جاری بود. این دره که منطقه حفاظت شده کرکس بود یک گراز زیبا توسط یکی از اعضا رویت شد که پس از چند ثانیه متوجه حضور ما شد و پا به فرار گذاشت و فرصت گرفتن عکس نشد.
حدودا ساعت 5 بعد از ظهر به روستای بیدهند رسیدیم به امامزاده ای که در روستا بود رفتیم و از خادم امامزاده پرسیدیم که آژانس در حوالی هست که گفتند از سر پل هنجن بیاید و یا از نطنز ، از آنجا که گوشی های اعضا به علت سرمای شدید باطری خالی کرده بود به درب منزل کدخدای ده آقای جعفری رفتیم و از او درخواست تماس با آژانس کردیم .
حدودا ساعت 6:30 بود که آژانس رسید و ما سوار شدیم و به سمت روستای کشه (دهکده رایان) رفتیم و قرار شد شب را در آنجا بمانیم و صبح برای برگرداندن کوله هایمان باز به پناهگاه برویم. شب را در آنجا به صبح رساندیم ولی صبح به علت باران شدید و مه غلیظ و نا مساعد بودن به پناهگاه نرفتیم و به آران و بیدگل بازگشتیم.
حال که به لحظات و موقعیت و مکان هایی که در آن قرار داشتیم فکر میکنیم، فاصله بین مرگ و زندگی را درک میکنیم.



















پس از هماهنگی بین اعضا آقایان روح الله سلیمانی، یوسف دانه گردی، معین وفا، علی دشتبان زاده و مصطفی محمد علیزاده اعلام آمادگی کردند و تیم 5 نفره به یاد 5 تن از جان باختگان آمادگی خود را اعلام کرد.
بعد از مشخص شدن اعضای تیم روح الله سلیمانی یکی از کوهنوردان با سابقه به عنوان سرپرست گروه انتخاب شد و هماهنگی های لازم را با هیات کوهنوردی شهرستان آران و بیدگل و همچنین مسؤل پناهگاه کوه کرکس را انجام داد و همچنین وسایل مورد نیاز اعضا برای صعود زمستانه را به اعضا اعلام کرد و آب و هوای صعود را بررسی نمود و بعضی از وسایل مورد نیاز اعضا را تهیه نمود.
با توجه به بررسی های صورت گرفته در مورد آب و هوا از معتبرترین سایت های هوا شناسی هوا نیمه ابری پیش بینی شده بود. صبح ساعت 8 تیم از آران و بیدگل به سمت نطنز به راه افتاد و حدودا ساعت 10 صبح به دهکده رایان ( مسیر صعود به قله کرکس) رسید. پس از آماده کردن وسایل و تجهیزات برنامه صعود زمستانی استارت خورد و حدودا ساعت 12 یک استراحت میان راه و بعد از آن ادامه صعود و با توجه به برنامه ریزی در روز اول رسیدن به پناهگاه ادامه پیدا کرد. حدودا ساعت 3 به پناهگاه رسیدیم.
پس از خوردن ناهار استراحت کردیم. حدودا ساعت 9 شب بود که برای صرف شام دور هم جمع شدیم و آقای ابراهیمی مسؤل پناهگاه نیز با ما همسفره شدند. و پس از آن یک گپ و گفت دوستانه بین اعضا تیم ساعتی از زمان را به خاطره ای زیبا و تکرار نشدنی تبدیل نمود. ساعت 12 سه شنبه شب بود که استراحت شبانه و یک خواب دلچسب در پناهگاه کرکس صورت گرفت.
صبح روز چهارشنبه ساعت 6:30 بود که از خواب شبانه بیدارشدیم و پس از صرف صبحانه یکی از سخت ترین صعود های زمستانی در هوای نسبتا مه الود و کمی باد شروع شد. ساعت 8 صبح روز چهارشنبه 22 بهمن ماه 1393 بود که اعضا لوازم و تجهیزات مورد نیاز خود را برداشته و کاملا مجهز صعود را به سرپرستی روح الله سلیمانی و با همراهی اعضای تیم آقایان معین وفا، یوسف دانه گردی، مصطفی محمد علیزاده و علی دشتبان زاده شروع شد.
پس از گذر از دره های اولیه و گذر از کنار تابلوهای راهنما که توسط گروه کوهنوردی مخابرات استان اصفهان زده شده بود به آخرین تابلو که نشان دهنده مسیر زمستانه و تابستانه بود رسیدیم و حرکت به سمت قله کرکس را از طرف مسیر زمستانه ادامه دادیم.
هوا بسیار مه آلود و طوفانی بود ولی مشکلی برای صعود ما نبود زیرا مجهز به یخ شکن و البسه گرم و ... بودیم. ساعت 11 بود که به قله رسیدیم ولی به علت باد شدید و مه بسیارغلیظ قادر به برگشت از مسیر رفت خود نبودیم و همچنین از ترس نزدیک شدن به دره های اوره و طامه که از خطرناکترین مسیرها و محل جان باختن 5 تن از کوهنوردان کاشانی و خیلی از کوهنوردان دیگر بود، مسیر خود را به سمت چپ تغییر دادیم و با توجه به شرایط جوی بد راه را گم کردیم ولی تجربه سرپرست تیم خیلی به ما کمک کرد زیرا عده ای ماندن تا صاف شدن هوا را پیشنهاد کردند که سرپرست آن را رد نمود و به علت سرمای شدید و یخ زدگی و فوت راه خود را ادامه دادیم. منتها تمام فکر ما این بود که از دره طامه فاصله بگیریم تا در هوای مه آلود و طوفانی اسیر پرت شدن به دره یا بهمن نشویم.
برای تغذیه و تجدید قوا چند دقیقه ای را استراحت کردیم و در همین حین سرپرست تیم آقای روح الله سلیمانی سعی کرد با مدیر کمپ کرکس تماس برقرار کند و شرایط را گزارش کند که آنتن گوشی مقدر نبود.
پس از تغذیه و تجدید قوا گروه به راه خود ادامه داد و پس از طی کوهنوردی بسیار سخت صدای دریافت پیام یکی از گوشی های همنوردان صدای امید بود که نشان دهنده وجود آنتن همراه بود و در همان لحظه آقای سلیمانی با مسؤل کمپ آقای آرمین تماس گرفت و شرایط را توضیح داد و اعلام کرد تمام اعضا صحیح و سالم هستند. و راهنمایی خواست و اعلام کرد هیچ مشکلی نیست فقط رییس هیات کوهنوردی آران و بیدگل را در جریان ماجرا قرار دهید.
راهنمایی آقای آرمین به سرپرست این بود که گوشی همراه فقط در طرف روستای بیدهند در دامنه کرکس آنتن می دهد و این نشان دهنده این است که ما در سمت روستای بیدهند هستیم و این تقریبا بهترین پیامی بود که به ما داده شد زیرا یک ساعتی بود که روحیه اعضا بسیار خراب بود و همه میدانستند که مرگ در چند قدمی است. و احتمال زنده ماندن خیلی کم است. زیرا سرما و مه و طوفان شدید و همچنین دره های عمیق و گم کردن مسیر روزنه ی امیدی نگذاشته بود. سرپرست به علت تجربه زیاد و از نزدیک دیدن ماجراهای اینچنینی بسیار نگران بود ولی همیشه گفته اند در نا امیدی بسی امید است.
دو نفر از اعضای تیم آقایان علی دشتبان زاده و یوسف دانه گردی شروع کردند به روحیه دادن به تیم که آقای یوسف دانه گردی بیشترین روحیه را به تیم و سرپرست داد. در همان لحظه چند قدم کوهنوردی آقای دشتبان زاده از بین مه روستایی را دید و گروه را خبر دار کرد و این بهترین خبر بود. در آن شرایط به سمت روستا که روستای بیدهند بود حرکت کردیم.
به مسیر ادامه دادیم که با توجه به یخ زدگی برف و مسیرهای بسیار بد در کنار دره های عمیق یک بار آقای یوسف دانه گردی سر خورد که خوشبختانه توانست با استفاده از یخ شکن و عصای خود جان خود را نجات دهد و از پرت شدن به دره ای عمیق جلوگیری کند و در دفعه دوم آقای مصطفی علیزاده سر خورد و او هم در چند قدمی دره ای عمیق توانست خود را به صخره ای مهار کند . این لحظات و صحنه ها واقعا سخت و تاثیر بدی بر روحیه ما می گذاشت.
بعد از گذر از آن مسیر سخت تلفن آقای سلیمانی زنگ خورد که اولین تماس بعد از 2 ساعت اعلام گم شدن و روحیه بسیار خراب و همچنین خستگی اعضا بود که تماس گیرنده رییس هلال احمر نطنز بود که با لحن بسیار تند گفت که 3 تیم نجات به کوهستان کرکس برای ما فرستاده و کلی بحث دیگر و تهدید از طرف رییس هلال احمر نطنز برای منحل نمودن هیات کوهنوردی آران و بیدگل و ..... که البته لازم به ذکر است که تماما ادعاهای آن شخص بعد از تحقیقات مشخص شد که کذب محض بوده است . این تماس روحیه مان را دوباره خراب کرد. تماس های بعدی تماس های خانواده اعضای تیم بود که جویای احوال بودند که اعلام کردیم در سلامت کامل هستیم.در حال حرکت به سمت روستای بیدهند بودیم که ریاست محترم اورژانس نطنز تماس گرفتند و با لحنی آرام و خوش جویای احوال و سلامتی و اوضاع جسمانی اعضا شدند.
پس از عبور از دامنه های پر شیب و برفی به سمت روستای بیدهند وارد دره شدیم که آب چشمه ای از کوه به سمت روستای بیدهند جاری بود. این دره که منطقه حفاظت شده کرکس بود یک گراز زیبا توسط یکی از اعضا رویت شد که پس از چند ثانیه متوجه حضور ما شد و پا به فرار گذاشت و فرصت گرفتن عکس نشد.
حدودا ساعت 5 بعد از ظهر به روستای بیدهند رسیدیم به امامزاده ای که در روستا بود رفتیم و از خادم امامزاده پرسیدیم که آژانس در حوالی هست که گفتند از سر پل هنجن بیاید و یا از نطنز ، از آنجا که گوشی های اعضا به علت سرمای شدید باطری خالی کرده بود به درب منزل کدخدای ده آقای جعفری رفتیم و از او درخواست تماس با آژانس کردیم .
حدودا ساعت 6:30 بود که آژانس رسید و ما سوار شدیم و به سمت روستای کشه (دهکده رایان) رفتیم و قرار شد شب را در آنجا بمانیم و صبح برای برگرداندن کوله هایمان باز به پناهگاه برویم. شب را در آنجا به صبح رساندیم ولی صبح به علت باران شدید و مه غلیظ و نا مساعد بودن به پناهگاه نرفتیم و به آران و بیدگل بازگشتیم.
حال که به لحظات و موقعیت و مکان هایی که در آن قرار داشتیم فکر میکنیم، فاصله بین مرگ و زندگی را درک میکنیم.
هیات کوهنوردی شهرستان آران و بیدگل
انجمن فرهنگی ورزشی سفیر کویر
انجمن فرهنگی ورزشی سفیر کویر



















هیچ نظری برای این خبر ثبت نشده است
با ثبت نظر خود اولین نفری باشید که برای این خبر نظر ثبت کرده است.